مرثیه‌ای برای یک‌ رویا

امروز ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۵۲ شب

نمرات اطفال لعنتی اومد و یک روز معمولی رو به فاجعه تبدیل کرد .

خیلی ناراحتم .‌‌ خیلی کمتر از چیزی که حقم بود بهم داده شده .

فردا علت رو‌ از استاد درس پیگیری می‌کنم .

خیلی ناراحتم .‌‌‌ خیلی خیلی خیلی ….

اینقدر که حوصله ندارم در مورد کمبود های دیگه بنویسم .

احساس می‌کنم تمام تلاشم و سگ‌دو زدن های سه‌ماهم به مسخره گرفته شده .

پایان.

Written by

دیدگاهتان را بنویسید