یک روزی بالاخره

ساعت ۰۰:۲۵ بیست و سوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲

یک روزی بالاخره بر تمام ترس های ک*سشر ذهنم از بازنده بودن غلبه می‌کنم و رها می‌شم از پیله‌ چسبناکی که خودم برای خودم ساختم .

باورم دارم بهش.

تو وضعیتی این متن رو می‌نویسم که پیش از این هیچ موقع اینقدر احساس تنهایی نکرده بودم …

پایان .

Written by

دیدگاهتان را بنویسید