
ساعت ۲۲:۵۵ دوازدهم آبان ماه ۱۴۰۳
حدودا نصف داخلی گذشته ، یاد گرفتم به شرایط سختم معنا ندم ، اینو با گوشت و خونم درک کردم که هیچ شب سیاهی تا آخر نمیمونه،بالاخره آفتاب طلوع میکنه و روز های دیگه ای هم ،خوب یا بد، سیاه یا سفید و یا حتی خاکستری ، در راه هست ، زندگی ما فقط این روزاش نیست که 🙂 مهم اینه تو شرایط سخت اینو یادت باشه قرار نیست همه فصل های زندگیت این چنین رقم بخوره، این فقط یک روز یا یک دوره پرچالشه و هیچ معنای دیگه ای نداره، هیچ معنایی. اینطوری نگاه کنی میتونی حتی ازش لذت ببری:)
چقدر هنر صبرکردن و صبور بودن ستودنیه.
اینجاست که مولانا اینقدر قشنگ میگه:
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند