معلق

امروز پنجم‌اسفند ماه ۱۴۰۱ ، ساعت ۲۳:۵۳

نمی‌دونم از کجا شروع کنم .

مثل یک پر معلقم ، احساس سبکی خاصی دارم .

احساسی که کمتر تجربه‌اش کردم .

این چند روز به طور جهشی دلار پیک زد و تبلتی که داشتم پولشو پس انداز می‌کردم که بخرم یک دفعه ازم خیلی دور شد، خیلی دور !

بیخیالش شدم و خیلی ناراحت شدم ، چون خیلی وقت بود برنامه شو چیده بودم بالاخره یک بارم که شده یک چیز‌خوب برای خودم بخرم. شاید حتی اگر بگم چند روزی افسرده شدم دروغ نگفتم .

وضع مملکت هر روز بدتر از دیروز می‌شه و سقف آرزو های ما کوتاه تر .

امروز که این متن رو می‌نویسم دلار ۵۶ تومنه !

تصمیم گرفتم فعلا هیچ امید و آرزویی نسبت به آینده نداشته باشم و از امروزم لذت ببرم تا مدتی که شاید بهتر وضع بهتر شد.

تا لبه پرتگاه ناامیدی رفتم ولی هنوز امید دارم.

حقیقتش دوست دارم بیشتر بنویسم ولی پیتزام رسید :)))

فعلا خداحافظ 🙂

پایان

Written by

دیدگاهتان را بنویسید