رهایی

امروز هفدهم فروردین ماه ۱۴۰۲

این اولین پنجشنبه کاری بعد مدت هاست که خونه هستم .

این چند روز ، روز های چالش برانگیزی بود . تصمیماتی از جنس استقلال و حال خوب گرفتیم .

چهار صبح طی صحبت پنج دقیقه ای تصمیم گرفتیم بخش ENT رو حذف کنیم و جاش یه سفر خوب بریم 🙂

جاهایی که همیشه دوست داشتیم بریم و هر بار به یک علتی جور نمی‌شد ، کیش ، استانبول یا آبادان ؟ نمی‌دونم کدوم جور می‌شه در نهایت ولی می‌دونم هر کجا که بشه با تو خوش می‌گذره ماه من 🌙

امروز صبح به استاد پیام دادم و گفتم که دیگه شرایط ادامه کار رو ندارم و از بابت فرصتی که این هفت هشت ماه در اختیارم قرار دادن تشکر کردم ، دکتر بیرجندی نژاد عزیز …

چرا دروغ بگم دلم تنگ می‌شه براش … آشنایی با استاد یکی از نقاط عطف ۱۴۰۱ برای من بود، شاید بزرگترینش .

فروتنی , سخت کوشی و استمرار چیزایی بود که از دکتر بیرجندی نژاد یاد گرفتم .

شاید بعد این مرخصی یه کار جدید رو شروع کنم , شاید البته …

Ibs لعنتی هم ول کن ما نیست و عین بختک چسبیده به دل و روده ما، این فرصت رو نیاز دارم که خودم رو چه روحی روانی چه جسمانی ریکاوری کنم .

اینقدر این چند مدت در حال سگ دو زدن برای کار و درس و زندگی بودم یادم رفته تفریحاتم چیا بوده و چه چیزایی حالمو خوب می‌کنه 🙂 شاید یه فرصت دوباره ای هست که خودمو بهتر بشناسم.

فعلا تا بعد ؛)

پایان

Written by

دیدگاهتان را بنویسید