شکننده

ساعت ۱۴:۳۴ دقیقه جمعه سی و یک شهریور ۱۴۰۲

هفته پیش رو بخش اعصاب که آخرین بخش استاژری برای منه ، هم تموم می‌شه که بنظرم بدترین عملکرد ممکن رو داشتم . از لحاظ روحی روانی اینقدر تحت فشار مسائل مالی و اجاره خونه و یکسری مسائل شخصی و غیره بودم که فکر کنم دو‌ سه تا از جون هام کم شد.

«شکننده» شاید بهترین واژه برای توصیف حال و اوضاع الآنم باشه.

واضحا خودم در خودم می‌بینم که چقدر فاصله گرفتم از حمید مثبت نگر با انرژی همیشه.

شاید به این خاطر باشه که سطح انتظاراتم از زندگی هر روز داره از واقعیات فاصله می‌گیره و هرچی بیشتر تلاش می‌کنم رسیدن به هدف هام دورتر می‌شه .

احساس می‌کنم رویکردم به مسائل نیاز به اصلاح داره، انتظاراتم رو بایستی پایین تر بیارم حداقل برای مدتی و شبکه ارتباطی و دوستی جدیدی تشکیل بدم .

یه چند روزی حداقل زمان نیاز دارم تو حال خودم باشم و به این مسائل فکر کنم .

امروز باید بشینم حسابی اعصاب بخونم و فردا باز برم سراغ بنگاهی ها برای پرسیدن اجاره خونه که بعدش با صاحب خونه برای تعیین تکلیف کردن صحبت کنم .

سعیمو‌ می‌کنم قوی باشم و قوی ادامه بدم.

امیدوارم این دوره هم به خوشی بگذره و ختم به خیر بشه.

پایان

Written by

دیدگاهتان را بنویسید