
ساعت ۱۵:۰۵ اولین روز آذر ۱۴۰۳
وای که چقدر زمان سریع میگذره ولی داخلی تموم شدنی نیست انگار 🙂
دو ماه از داخلی گذشت.
بعد از داخلی برای گذراندن بخش طب سرپایی و جراحی برمیگردیم مشهد.
حقیقتش این یکم مضطربم میکنه . به اینجا و محیط و ادماش تازه عادت کرده بودیم و تازه زندگی مون رنگ و بویی گرفته بود .
ته دلم دوست ندارم تو این بازه زمانی برگردیم ولی چارهای نداریم چون اینجا تو زمستون کمترین مقدار اینترن رو داره و هر بخشی بریم باید کلی بیگاری بکشن ازمون اونم بدون یک ریال حقوق .
چند ماه آخر مشهد خیلی پر چالش و ملالت آور بود . خیلی اذیت شدیم .
فعلا ترجیح میدم این قضیه رو تو ذهنم استاپ بزنم و بهش فکر نکنم .
بریم جلو ببینیم چی میشه.