ادای دین به معشوق

ساعت ۹:۰۴ صبح جمعه چهارم خرداد ۱۴۰۳

امروز چهارمین روز بخش قلبه و امروز دومین کشیکمون هست .

رشته قلب یکی از مهمترین دلایلی بود که منو به سمت پزشکی و پزشک شدن سوق داد.

از بچگی فانتزیم این بود که کاردیولوژیست یا حتی جراح قلب بشم .

اما الان که دارم از نزدیک لمسش می‌کنم ماهیتش حتی جذاب تر از گذشته شده برام اما وقتی به لایف استایل رزیدنت ها و حتی کاردیولوژیست ها نگاه می‌کنم این چیزی نیست که من از زندگی بخوام .

بی خوابی های طولانی ، استرس زیاد ، آنکال بودن شبانه و خواب های پاره پاره و مسئولیت زیاد ، این ها دلایلی هستند که باعث می‌شن از عشق بچگیم دل بکنم و با ناراحتی راهمو بکشم و ادامه بدم .

اما برای ادای دین به این معشوقه مظلومم قول می‌دم این یک ماهه تمام تلاشمو بکنم که مفاهیم پایه و اورژانس های قلبی رو مسلط بشم .

اما نگم از کشیک ها … اینقدر خسته کننده ست که تا دو سه روز بعدش نایی برای انجام کاری نداری .

خوابیدن که اصلا شوخی بیش نیست . دو دقیقه هم بخوابی سریع زنگ می‌زنن بیمار اومده بیا اورژانس.

حالا من فکر می‌کردم با این فشار کشیک ها بازار خرید و فروش داغ باشه اما متاسفانه یا خوشبختانه تو گروهی که هستیم زیاد کسی اهل خرید و فروش نیست .

فردا هم اولین مورنینگ هست و احتمال اینکه به ما بخوره زیاده ، پس بهتره برم به کارام برسم و مقداری درس بخونم .

سعی می‌کنم بیشتر اینجا بنویسم .

Written by

دیدگاهتان را بنویسید